قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت پنجاه و پنجم
زمان ارسال : ۱۹۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
لبخند محوی زد و با خونسردی خاصی گفت:
- پسرعموت با لباس شخصی اومده، یعنی از طریق ارتش و پلیس اقدام نکردن. گفتی عموت ارتشیه. لابد از یه راههایی اطلاعات گرفته ولی غیررسمی.
عیوض گفت:
- یه گروهبان هم باهاشو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00ممنون عالیه بانو🙏