پارت ششم

زمان ارسال : ۱۴۰ روز پیش

نمی‌دانم این درد بی درمان چه بود که به جانم رخنه کرده بود. گاهی حس می‌کردم پدرم از بودنم در کنار فرهاد رضایت ندارد.

برایم این حس بیش از اندازه آزار دهنده بود. زیرا من در این زندگی هیچ چیز را به اندازه‌ی بودن در کنار فرهاد دوست نداشتم.
...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید