هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت پنجاه :
_اواخر همهش بحث و دعوا بود. بعدم که لیا رفت.
جام خالی تانیا را از دستش گرفت و افزود:
_صورتت ملتهبه. دیگه نخور!
سپس به چند صندلی خالی در گوشهی سالن اشاره کرد.
_بشینیم؟
تانیا بدون پاسخ دادن، همراهش شد.
سرش اندکی گرم شده بود. گرمای خوشایندی بود. ریتم موسیقی تند شده بود و تانیا بدش نمیآمد اندکی خود را رها کند.
_برقصیم؟
سوالش جفت ابروهای دکتر را بالا انداخت. باز
مریم گلی
00خوشم اومد از تانیا ،اگه آرسین قراره تانیا رو داشته باشه ،باید دور خیلی ها رو منجمله لیا رو خط بکشه