پارت چهارده

زمان ارسال : ۱۹۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 11 دقیقه

با تکان‌های دستی روی شانه‌اش از خواب بیدار شد. چشمانش را که باز کرد، روشنایی خانه باعث شد دوباره پلک‌هایش را روی هم بگذارد و چهره‌اش مچاله شود.
پورچیستا ‌نگران بالای سرش ایستاده و دستش را روی شانه‌اش گذاشته بود.
- چرا اینجا خوابیدی؟ حالت خوبه؟
ایشتار در جایش نیم‌خیر شد و چشمانش را ماساژ داد:
- آره، خوبم. خسته‌م بود همینجا خوابم برد.
پورچیستا از جایش بلند شد و گفت:

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.