پارت چهل و نهم

زمان ارسال : ۱۹۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 14 دقیقه

معین می‌خواست او را ببیند و فریال اول حرصش گرفت! فکر کرد شاید بهتر باشد جواب ندهد و دوازده روز بی‌محلی‌اش را تلافی کند؛ اما انگشتان لرزان و لعنتی‌اش... همان‌هایی که اصلا به حرفش نبودند فورا برای آن مرد تایپ کرد.

« من توی مزونم. بیا اینجا »

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.