پارت بیست و پنجم

زمان ارسال : ۲۰۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

من در سال‌های بعد میل عجیبی در خشایار برای رفتن به املاک و مشخصا نشستن زیر آن درخت پرتقال دیدم. در آن روزگاران که هنوز اسب سواری رایج بود چند باری او را به خصوص در هنگام فصل گرم دیدم که سوار بر اسب از آن مسیر عبور کرد و حس کردم رفتار روز آخر شیخ یار ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.