پارت بیست و چهارم

زمان ارسال : ۲۱۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه


رستا رو به رویش، روی میز نشست و خیره به اخم‌های درهم جاوید لب زد: من همیشه همین جا بودم، کار خاصی هم نمی‌کردم؛ فقط دنبال پول بودم.

جاوید در بطری را با مکثی باز کرد و قبل از سر کشیدن محتویاتش کوتاه گفت: منم دنبال تو بودم.

سکوت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.