دادگاه مردگان به قلم سهیلا عبدی
پارت چهل و دوم
زمان ارسال : ۲۹۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
با شنیدن صدای آشنای شخصی نگاهش را از جای سیگاری گرفت و به زنی که روبه رویش روی مبل راحتی نشسته بود دوخت. دستش را زیر چانهش گذاشت و کمی به جلو خم شد چشمان بادامیاش را دلبرانه به الکس دوخت و با علاقه گفت:
- مثل این که بدنت خیلی قویه!
- ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما