هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت بیست و هفتم :
_دمغی آبجی!
از جایش پرید. خواهر مهران بود. ماهرو! دختری که سال ها بود نه تنها دختر خاله، بلکه رفیق، همدم و خواهر بزرگ ترش نیز بود. شیطنت های دو پسر دو قلوی چهارساله اش مانع از ارتباط زیادش با سایرین می شدند؛ اما از همان راه دور هم بارها و بارها مانند خواهری مهربان گوش شنوایی برای درد دل هایش بود. اکنون که جمعیت سرگرم خوردن دسر و صحبت با یکدیگر بودند و مهران و مردهای فامیل نیز وارد بحث کا
,,, مریم گلی
20خیلی قشنگه ،دوتا داستان متفاوت و هیجانی رو بازگو میکنه که هر دو قشنگن ،فقط پارت ها یه کم طولانی بشه خیلی خوب میشه ،ممنون نویسنده جان