پارت بیست و هفتم :

_دمغی آبجی!
از جایش پرید. خواهر مهران بود. ماهرو! دختری که سال ها بود نه تنها دختر خاله، بلکه رفیق، همدم و خواهر بزرگ ترش نیز بود. شیطنت های دو پسر دو قلوی چهارساله اش مانع از ارتباط زیادش با سایرین می شدند؛ اما از همان راه دور هم بارها و بارها مانند خواهری مهربان گوش شنوایی برای درد دل هایش بود. اکنون که جمعیت سرگرم خوردن دسر و صحبت با یکدیگر بودند و مهران و مردهای فامیل نیز وارد بحث کا

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۳ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۵۰ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ,,, مریم گلی

    20

    خیلی قشنگه ،دوتا داستان متفاوت و هیجانی رو بازگو میکنه که هر دو قشنگن ،فقط پارت ها یه کم طولانی بشه خیلی خوب میشه ،ممنون نویسنده جان

    ۸ ماه پیش
  • زهرا رحمانی | نویسنده رمان

    ممنون از نگاه قشنگتون🙏🥰

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.