پارت چهل و چهارم

زمان ارسال : ۱۴۹ روز پیش

دستمال را در کاسه‌ی آبی که کنار دستم بود خیس کردم و چلاندم، دستمال قبلی را که گرم شده بود از روی پیشانی علی برداشتم و جدید را به جایش گذاشتم.


یک آن چشمانش را باز کرد و دوباره پلک‌های بی‌رمقش روی هم افتاد. تند و بریده‌بریده نفس می‌کشید ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید