پارت نوزده

زمان ارسال : ۱۷۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

جاده ی جنگلی داشت به انتها می رسید. این را تانیایی که یک بار آن را طی کرده بود، می دانست.

_من به خونه ی تو برنمی گردم!

_مجبوری!

نفسش را فوت کرد. داشت برای بالا بردن صدایش تجدید قوا می کرد.

_خوب می دونی که نمی تونی مجبورم ک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید