قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت چهل و دوم
زمان ارسال : ۲۰۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
بلند شدم و پرسیدم:
- عجیبه خانمجان صداش درنیومده. انگار فقط میخواست آبروی منو جلو شمس ببره.
- کلی غر زد، تو سرت تو کتاب بوده نفهمیدی. یه ساعت پیش بالاخره با اخموتَخم گفت جواهر شامش رو داد و رفت خوابید.
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما