پارت نهم

زمان ارسال : ۱۸۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

_بذار برم لعنتی!

بغض میان صدایش پیچید. کل تنش درد می‌کرد. از تقلا خسته شده بود. دو دستش اسیر دستان مرد و پاهایش اسیر تن سنگینش شده بود. رویش خیمه زده بود در حالی که تانیا از نگاه کردن به چشمان به خون نشسته‌اش امتناع می‌کرد. صدایش که در گوشش پی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید