پارت هشتم

زمان ارسال : ۱۸۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

دیری نپایید که در اتاقش با فشاری سنگین باز شد. می‌توانست خشم، خستگی و عصبانیت را در نگاه مرد مقابلش ببیند. کوتاه نیامد و بزرگترین تکه‌ی شکسته‌ی لیوان را که در میان دستانش قرار داشت، روی گلویش گذاشت و گفت:

_آزادم کن یا همین‌جا تمومش می‌کنم!

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید