توأمان به قلم حنانه بامیری
پارت هجده :
***
«تو شدی یک زود رفت و دل نبست و دور ماند.»
باز همه چیز روی دُور تکرار بود؛ باز کلمۀ «تندیس» مقابل چشمان مضطربم خودنمایی میکرد باز راهروی طویل و تاریک و عاری از حس بر صورتم سیلی میکوفت.
باز آن اتاقهای پر از بیمار و نالههای ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما