پارت هجده :

***

«تو شدی یک زود رفت و دل نبست و دور ماند.»

باز همه چیز روی دُور تکرار بود؛ باز کلمۀ «تندیس» مقابل چشمان مضطربم خودنمایی می‌کرد باز راهروی طویل و تاریک و عاری از حس بر صورتم سیلی می‌کوفت.

باز آن اتاق‌های پر از بیمار و ناله‌های ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.