پارت بیست و یکم

زمان ارسال : ۳۰۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

دست‌هایم به کف‌پوش حیاط چسبید و نگاه تارم خیره‌ی طرح کم‌رنگ گیاه پیچ خورده در دل سنگ:

_گمشووو دیگه...

دوباره ضربه‌ای دیگر، سرایدار بیچاره با ناراحتی نگاهم می‌کرد و گویی جرعت نداشت جلو بیاید.

حتی سالار هم جرعت مادرش را نمی‌کرد

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.