پارت سی و یکم

زمان ارسال : ۱۵۳ روز پیش

وقتی به خانه‌اش رسید به سرعت به طرف دوستانش رفت تا فکر تازه‌اش را با آن‌ها به اشتراک بگذارد! همه‌ی دوستان مورد اعتمادش را توی سالن اصلی خانه‌اش یعنی همان سالن مستطیلی شکلی که تمام راه پله‌ها به آن‌ها متصل می‌شد؛ جمع کرد.
همه‌ در سکوت نشسته بودند و آقای الکی خوش بین آن‌ها می‌گشت و قهوه تعارف می‌کرد و خنده‌های بلندش این سکوت سنگین را شکسته بودند. آقای کوئین روی کنده‌ی درختی که

205
14,240 تعداد بازدید
122 تعداد نظر
33 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

آزاده دریکوندی : ۵ ماه پیش

دوستان عزیزم سلام💚
ممنونم به خاطر وقتی که برای این نوشته گذاشتید
طبقه‌ی زیرین یک داستان کوتاه و پر از رمز و رازه که هر خواننده‌ای می‌تونه برداشت‌های متفاوتی از قصه داشته باشه.
پایان رمان احتمالا کمی شما رو شوکه کنه و انتظارش رو نداشته باشید؛ اما مطمئن باشید این بهترین پایان برای طبقه‌ی زیرین بود و امیدوارم باهام موافق باشید.
یکی از فکت های رمان:
ملکه‌ی خونخوار (ایزابلا) در اصل همون ویکتوریا، عشق قدیمی آقای کوئین بود منتها به خاطر دریای فراموشی هیچکدوم هرگز همدیگه رو به یاد نداشتن و ما این موضوع رو از گردنبند ملکه متوجه می‌شیم.
باقی فکت‌های رمان به عهده‌ی برداشت خودتونه💚
امیدوارم ازش لذت برده باشید و نظرتون رو بهم بگید.
موفق باشید

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    چ حوصله ای داره چارلی یه مشت کودن دور ش وگرفتن بایدم عصبی بشه 😂ولی حال کردم با نقشه سوسکهای نینجاخیلی قشنگ بود😂😂فکرکن اونابرن ولادیمیر ونجات برن تاریخی میشه

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    چارلی از بس مهربونه همه دورش جمع شدن و متاسفانه همه‌شون هم اوسکول تشریف دارن🤭

    ۵ ماه پیش
  • آمینا

    00

    حالا اون ولادیمیر نازنازو راضی به فرار هست؟؟ دیشب میخواستم بگم حالا که یه هفته مونالیزا تعطیلِ اینو مرتب بذار برامون.

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    ولادیمیر نازنازو مگه دست خودشه؟😂

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    یه پارت ناقص دارم اونو توی همین روزا حلش می‌کنم. این رمان آخراشه

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید