پارت سی و یکم :

وقتی به خانه‌اش رسید به سرعت به طرف دوستانش رفت تا فکر تازه‌اش را با آن‌ها به اشتراک بگذارد! همه‌ی دوستان مورد اعتمادش را توی سالن اصلی خانه‌اش یعنی همان سالن مستطیلی شکلی که تمام راه پله‌ها به آن‌ها متصل می‌شد؛ جمع کرد.
همه‌ در سکوت نشسته بودند و آقای الکی خوش بین آن‌ها می‌گشت و قهوه تعارف می‌کرد و خنده‌های بلندش این سکوت سنگین را شکسته بودند. آقای کوئین روی کنده‌ی درختی که

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۷ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۸۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    چ حوصله ای داره چارلی یه مشت کودن دور ش وگرفتن بایدم عصبی بشه 😂ولی حال کردم با نقشه سوسکهای نینجاخیلی قشنگ بود😂😂فکرکن اونابرن ولادیمیر ونجات برن تاریخی میشه

    ۹ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    چارلی از بس مهربونه همه دورش جمع شدن و متاسفانه همه‌شون هم اوسکول تشریف دارن🤭

    ۹ ماه پیش
  • آمینا

    00

    حالا اون ولادیمیر نازنازو راضی به فرار هست؟؟ دیشب میخواستم بگم حالا که یه هفته مونالیزا تعطیلِ اینو مرتب بذار برامون.

    ۹ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    ولادیمیر نازنازو مگه دست خودشه؟😂

    ۹ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    یه پارت ناقص دارم اونو توی همین روزا حلش می‌کنم. این رمان آخراشه

    ۹ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.