پارت چهل و چهارم

زمان ارسال : ۲۱۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 17 دقیقه

فریال پشت برادرش خیلی تند و سریع پله‌ها را پایین آمد. قلبش با حال عجیبی می‌زد... احساس می‌کرد هر لحظه ممکن است قلبش سینه‌اش را بشکافد و بیرون بیاید... بعد هم از پله‌ها سر بخورد و جلوی پای پدر عصبانی‌اش بیافتد.

عطا توی ورودی دایره‌ای شکل خانه ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.