قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت سی و چهارم
زمان ارسال : ۲۱۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
باز بغض راه گلویم را بست و تلاش کردم اشک نریزم اما وقتی حرف زدم صدایم گرفته بود.
- یعنی... خدایا، حالا باید چیکار کنم؟
به صورتم خیره شد.
- پیشنهادم اینه که وقتی پام خوب شد و اوضاع راهها ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00عجب یعنی شمس گرفتن یاتابان فکرمیکنه اون گرفتن ممنون فرنازگل