پارت چهل و نهم

زمان ارسال : ۱۶۳ روز پیش

ریموت را فشرد. منتظر به گشوده شدن آرام در ورودی باغ خیره بود که حامی با کیفی در دست شتاب زده روی صندلی جلو جای گرفت و نفس تازه کرد: نفسم برید تا بهت رسیدم. راه بیفت.
وصال پدال گاز را فشرد و از باغ بیرون زد: حالا عجله ت واسه چیه؟
_ دیگه بخور و بخواب تعطیل. تخصص نگرفتم بذارم دم کوزه آبشو بخورم. برو سمت غرب.
_ غرب؟! اون ور مسیرم نیست. می رم آتلیه. راهم دور می شه.
_ هر چی بزرگترت می گه بگ

66
20,551 تعداد بازدید
52 تعداد نظر
95 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید