گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت صد و شانزده
زمان ارسال : ۱۸۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
با سردرد چشم گشود. نور آفتاب مستقیم از پردههای کنار زدهی پنجرهی اتاقش به داخل میتابید.
دستش را روی چشمش گذاشت و از روی تخت برخاست؛ هیچوقت نور آفتاب تا این حد برایش آزاردهنده بود.
کورمال کورمال خود را به پنجره رساند و با یک ضرب دو لبهی پرده را روی هم کشید و اتاق را در تاریکی فرو برد. سپس نفسش را عمیق بیرون راند و از آینه دراورش به خودش زل زد؛ موهایش ژولیده و نامرتب بود. لپ
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.