گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت صد و پانزده
زمان ارسال : ۱۸۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
از این پلیسبازیها خسته شده بودم. مِن بعد باید در خانه زندانی میشدم و دیدارهایم با اهورا محدود میشد.
در این زمان که تا این حد در خطر بودم و غیر از اهورا کس دیگری نمیتوانست مراقبم باشد، خانهی امن پلیس برایم ناامنترین جای دنیا بود.
خودم را با کمر خمیده به تخت رساندم و رویش نشستم. بعد از صحبتهایی که اهورا راجعبه کیانی و گروهِ شکارچیها با من کرد، دیگر میترسیدم از قدرت
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.