پارت صد و چهارده

زمان ارسال : ۱۸۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

-ستار گفت حالت بده شده، بهت دو روز مرخصی دادن تا استراحت کنی. تا شنیدم شال و کلاه کردم و اومدم این‌جا. چی شدی باربد؟ هوم؟ چرا این‌جا افتادی؟
دست لرزانش بالا آمد و مچِ دستِ او را چسبید. آهسته دستش را به بینی‌اش نزدیک کرد و نفس عمیقی کشید؛ اشتباه نمی‌کرد، این بویی که معده‌اش را تحریک می‌کرد از بدنِ ستایش ساطع می‌شد.
مردمک دو چشمش را بالا راند و به دو چشم دلواپس ستایش زل زد. خودش هم

752
89,216 تعداد بازدید
283 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    بیچاره ستایش که ناخواسته گیر گرگینه افتاد ممنون نویسنده جان

    ۶ ماه پیش
  • مرضیه اخوان نژاد | نویسنده رمان

    مرسی از نگاه قشنگت عزیز دل😍😘

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید