توأمان به قلم حنانه بامیری
پارت پنجم
زمان ارسال : ۲۲۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
«چون عاشقت ماندم برای من نمیمانی.»
مقابلش نشسته بودم. سرتاپا سفید؛ همان رنگی که هر وقت تن میکردم زمان میایستاد تا بتواند بیشتر و بیشتر نگاهم کند.
- یه آرزو کن.
نگاهم سمت کیک همرنگ لباسم کشیده شد. سیوشش سالگی وقیحانه به رویم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه
00برام یکم گنگه ولی جذابه