پارت هشتم

زمان ارسال : ۱۶۸ روز پیش

وقتی در گرداب زمان پایین می‌رفتم و بیشتر در زندگی گذشته‌ی زهره خانم غرق می‌شدم فهمیدم آن لبخند بخصوص، که در آن لحظه چهره‌اش را مزین کرده بود در جایی از زندگی‌اش زاده شده است اما نه در لحظه‌ی تولد بلکه خیلی وقت بعدتر از آن؛ در اوان جوانی. برای زهره خا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید