فریه پینوکیو به قلم سیده نرجس کشاورزی
پارت سی و چهارم :
اشتهایم کور شده بود .
نگاهم به آلا می افتاد و نمیتوانستم فکر های پر خشم را از ذهنم دور نگه دارم .
چگونه باید ارشیا را آدم میکردم ؟
چه بلائی سرش می آوردم؟
تهدید اش میکردم که به آلا تجاوز کر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطی
00یه دیونه سنگ میندازه تو چاه صدتا عاقل نمیتونه دربیاره..یه نفر چطور یه تنه زندگی همه رو خراب میکنه...نها قرار بگیر