پارت بیست و دوم :

رد نگاهش را روی پاهای برهنه ام چرخاند.
–بعد چند دست لباس برات بخریم.
در وضعیتی نبودم که لطفش را با غروری کاذب رد کنم.
وقتی شبیه کوزت در دست تناردیه ها بودم چه عیبی داشت بگذارم این مرد کمی ژان والژانم شود.
روی مبل دیگری نشسته و بی توجه به گوجه تگری شدن گونه هایم شرو

رمان فوق به علت ویرایش و بازنویسی غیرفعال شد و تا اتمام ویرایش امکان مطالعه آن وجود ندارد.

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۳ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۴۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.