آلام به قلم ریحانه عابدی (یسنا)
پارت بیست و ششم
زمان ارسال : ۲۱۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 18 دقیقه
(راوی)
یک هفتهای از بستری شدن آیه و آن اتفاقات گذشته بود. حال آیه رو به بهبود بود و امروز از بیمارستان مرخص می شد. علیرضا به خاطر رفاقتش با آیین پیگیر درمان آیه بود. دکترش را میشناخت و او اطمینان داده بود خطر جسمی رفع شده و به دنبال درمان روح و روانش باشند.مریم و آلاء هر روز کنارش بودند و با شوخی و خنده سعی داشتند او را از لاک تنهاییاش بیرون بکشند. آیین حرفی نمیزد فقط گوشهای میای
مریم گلی
00این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد
خدا رو شکر مثل اینکه سایه نحس گیسو از سر تیام وآلا برداشته شد ،ولی تیام تاوان سنگینی پس داد،خیلی قشنگ بود ممنون یسنا جان