پارت سی و ششم

زمان ارسال : ۱۶۳ روز پیش

نفس بعد ﺍﺯ ﮐﺮﺝ ﻣﺴـﻴﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﭼﺎﻟﻮﺱ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺍﻳﻦﺑﺎﺭ


ﺳﻮﺍﻝ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺣﺮﻑ ﺑﻴﺎﻭﺭﺩ.

ـ ﮐﺠﺎ ﻣﯽﺭﻳﻢ ﻧﻔﺲ؟


ﻧﻔﺲ ﺑﻪ ﺳــﻤﺖ ﺍﻭ ﺑﺮﮔﺸــﺖ. ﻗﺼــﺪ ﻧﺪﺍﺷــﺖ ﻋﻴﻨﮏ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽﺍﺵ ﺭﺍ

ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ. ﺯﻳﺮ ﻟﺐ ﮔﻔﺖ:

ـ ﺑﺮﺍﺕ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید