پارت بیست و ششم

زمان ارسال : ۱۶۵ روز پیش

با هراس نگاهی به فضای سفید سیال مقابلم انداختم که مثل یک هیولا همه‌چیز را بلعیده بود و گردمان چرخ می‌خورد.


مرد با خشونت مچم را کشید و دستم را از نرده جدا کرد، خودش را میان این فضای سفید پرتاب کرد و من هم دنبالش کشیده شدم.


در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید