قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت ششم
زمان ارسال : ۲۷۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه
فصل دوم
بیستم خرداد بود، حدود دوماهونیم قبل. آخرین امتحان را داده بودم و به خانه برگشتم. مامان در بالکن بود و مردی را بدرقه میکرد. وقتی نزدیکتر شدم او را شناختم و سلام کردم. مباشر املاک بود. جواب سلامم را داد و به مامان گفت:
...در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما