پارت صد و پنجاه و دوم :

کیفم را روی پایم پهن می‌کنم تا طرح سوزن‌دوزی‌اش بیشتر دیده شود. دستی روی نخ‌های رنگی‌اش که شکل یک گل با چند برگ را نشان می‌دهد می‌کشم.
- این رو مامانم دوخته برام. بازاری نیست.
- پس هنر تو خونتونه.
به آرامی می‌خندم.
- بله یه جورایی می‌شه گفت همینه. متاسفانه دخترونه هم هست، نمی‌شه تعارف کنم که کیفم مال شما باشه.
بالاخره تک خنده‌ی او هم رها می‌شود و ردیف دندان‌هایش

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۶۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ناشناس

    00

    فکرکنم دیزاین کل فامیل رو برعهده بگیره

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    از صدرا بعید نیست واسه زدن مخ اوا همچین کاری کنه.😊❤️

    ۶ ماه پیش
  • اسرا

    00

    بعدشرکت نگه بیادیزاین خونه درست کن خوبه ولی صدراواقعاگناه داره اگه ازطرف آوایاخواهرش توعشق دچارمشکل بشه ممنون 😘فاطمه گلی

    ۹ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    از صدرا بعید نیست😅🌺

    ۹ ماه پیش
  • مرجان

    00

    بی صبرانه منتظر ادامه ی پارت ها هستم،قلمتون عالیه،ولی کاش روزی دویا سه پارت بود

    ۹ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    عزیزین. پارتها که طولانیه جان دل🌺

    ۹ ماه پیش
  • دلنیا

    00

    بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم💛

    ۹ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺

    ۹ ماه پیش
  • Aa

    30

    👏👏👏👌⚘⚘⚘

    ۹ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    ❤️❤️

    ۹ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.