تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و چهل و نهم :
- راستش اول ترجیح میدم چهارتا عکس ببینم، اصلا دستم بیاد چطوری بهتره بعد.
صدرا معنی نگاه او را میگیرد و از این شرایط بیرونش میکشد.
- فکر کنم اول اتاق کار همایون رو ببینیم بهتر باشه. بعدش در مورد جزئیات کار با هم حرف بزنیم. در مورد وقت هم همونطوری که گفتم، اصلا نگران نباشید. کیفیت کاری که انجام میدید، مهمتر از زمانیه که صرف میکنید.
خط و نشان چشمهای گرد شدهی همایون را
مطالعهی این پارت کمتر از ۸ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۷۱ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
خیلی خوب بود.😅😅😅👌
۹ ماه پیشسارای
20عالی بود فاطمه ی عزیزم،دوست دارم بابت این قلم قوی سفت بغلت کنم و تشکر کنم❤😘😘
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
😅🥰🥰چه خوشگل گفتین. دلم خواست.🥰🤗
۹ ماه پیشسارای
00انشالله یه بشه من بتونم شمارو ببینم 😘😘راستی توی یکی از جواب پبام های دوستمون اسرا جان گفتین درمورد هلن اشتباه فکر کرد؟هلن قراره کاری بکنه یا اون اوایل رمان بود،🤔🤔
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
عزیزی شما. 🌺🌺🌺🌺 اشتباه تایپی بود. باید مینوشتم مینو.
۹ ماه پیشسارای
00👍👍❤❤
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🥰🌺
۹ ماه پیشسپیده
10عالی بود
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
سلامت باشید🌺🌺🌺
۹ ماه پیشAa
00ممنون عالی بود 👏👏👏⚘🍀
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
زنده باشید عزیزم🥰🥰
۹ ماه پیشاسرا
00همایون واقعارفیق عالیه خانمی
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
آدمای عاقل معمولا رفیقای خوبی هم پیدا می کنن. فقط اوا در مورد مینو اشتباه کرد🌺.
۹ ماه پیش
Sahar
00همیشه تو زندگیم همایون بودم ، دوستام مینو😂 مثل همیشه عالی