پارت شصت و پنجم

زمان ارسال : ۱۸۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

چشمانش را به سختی باز کرد همه جا را تار می‌دید. نگاهش را به اطراف چرخاند. کم کم تاری چشمانش برطرف شد وهمه چیز را واضح دید. متوجه موقعیتش شد که روی شکم روی زمین افتاده بود و دست و پاهایش از پشت بسته شده بودند. همه جا تاریک بود اما میان این تاریکی می‌ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید