دادگاه مردگان به قلم سهیلا عبدی
پارت شصت و پنجم
زمان ارسال : ۲۵۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
چشمانش را به سختی باز کرد همه جا را تار میدید. نگاهش را به اطراف چرخاند. کم کم تاری چشمانش برطرف شد وهمه چیز را واضح دید. متوجه موقعیتش شد که روی شکم روی زمین افتاده بود و دست و پاهایش از پشت بسته شده بودند. همه جا تاریک بود اما میان این تاریکی می ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما