فاضلاب شیرین به قلم نسترن قره داغی
پارت بیست و سوم
زمان ارسال : ۲۵۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
دیگر داشت کنترلش را از دست میداد؛ جاوید دربارهی او چه فکری میکرد؟ این همه سال او را اینگونه شناخته بود؟ یک خیانتکار؟
پر حرص ضربهی محکمی به قفسهی سینهاش کوبید و گفت: من وقت واسه اینکه با بقیه بپرم نداشتم. حرف و تو دهنت مزه مزه ک ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما