پارت چهل و سوم :

شالم را شل کرده و دستی به گردنم کشیدم.به سختی بغضم را فرو دادم و جواب دادم:
_بله.هیچ وقت با من اینجوری نبود.
فرشته در آغوشم کشید.سرم را در سینه‌اش پنهان کردم.درون گوشم گفت:
_ خیلی زود ذات واقعی اون دختر رو می‌شناسه. فقط امیدوارم برای شما دوتا دیر نباشه.
اکسیژن را از ریه هایم خالی کردم .گفتم:
_امید؟؟من درخواست طلاق دادم .دیگه نمی‌تونم با آدمی که انقدر راحت به همه چیز پشت پا

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۶۴ روز پیش تقدیم شما شده است.

رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.