پارت سی و ششم :

روبروی آینه ایستادم و  نگاهم روی شکم تختم ثابت موند. سوالی رو که از اون شب بارها از خودم پرسیده بودم رو اینبار با صدای بلندی پرسیدم. چرا چکاد بچه مون رو نمیخواست؟ دلیلی برای رفتارش وجود نداشت.


مگه هر پدری از به دنیا اومدن فرزندش خوشحا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.