پارت سی و دوم :

یک قطره اشک از گوشه چشمم سر خورد و پایین ریخت. شبانه از جا بلند شد و روبه روم ایستاد.


_آشوب... آروم باش... هنوز معلوم نیست چه اتفاقی افتاده... شاید مشکلی براش پیش اومده... هزار تا اتفاق ممکنه افتاده باشه... اما اگه هم خودش نیومده باشه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.