خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت هفتاد و هفتم
زمان ارسال : ۱۳۲۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
سکوت سنگینی در فضای ماشین حاکم بود و نیهان اخمآلود نگاهش را به خیابان دوخته بود، حسام همانطور که حواسش پی رانندگی بود با نیمنگاهی پرسید:
- نمیخوای حرف بزنی؟ یه چیزی بگو خب!
دخترک اخمهایش بیشتر در هم فرو رفت و معترضانه گفت:
- چ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
میشا
100درسته بهتره یکم رمان هیجان انگیز بشه. فقط این هیجانش جداشدن نیهان و حسام از هم نباشه😂🙏🏻