پارت بیست و سوم :

_خونه؟ کی خونه پیدا کردی؟


مانتو رو از چوب لباسی بیرون کشیدم و شال کنارش رو هم تا زدم.


_زنگ زدم به یه آشنا برام پیدا کرد


_آشنا؟ از این آشناها نداشتی


_از فامیلای دکتریه که تو مطبش کار میکن ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.