پارت هجده :

***
گوشی تلفن را برداشت و منشی را گرفت:
- بله مهندس؟
- خانم سمائی اومدن؟
- نه، می‌خواید باهاشون تماس بگیرم؟
اخم درهم کشید و تند جواب داد:
- نخیر.
گوشی تلفن را با تغیر در جایش کوبید و موبایلش را چنگ زد، شماره یغما را که به نام سمائی سیو کرده بود را پیدا کرد و بی‌معطلی تماس گرفت.
- مشترک مورد نظر خاموش می‌باشد... .
تماس را قطع کرد و با کلافگی پیشمانی‌اش را به تیغ

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۸ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۷۴ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.