پارت پنجاه و هشتم

زمان ارسال : ۱۴۹ روز پیش



-خوبی طاها؟
از لای چشمان خمارش نگاهی به شیدانه انداخت:
-فک نکن عشق‌بازیت با شهیادو نشنیدم.
-پس خوبی.
-تو که بلدی اینقد مامان خوبی بشی، چرا نمی‌شی؟
-گول یکی دو شبو نخور. چیزی می‌خوری؟
-چایی داری؟
از تخت جست زد پایین:
-حواست به شهیاد باشه.
روی پهلوی چپ چرخید. سمتی که شهیاد بود. تا روی آرنج بلند شد. پاهای شهیاد را بهم چسباند و سمت خود برش‌گرداند. کودک

92
22,978 تعداد بازدید
108 تعداد نظر
121 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید