پارت شانزده :

***
یاسین شیک و اتو کشیده روبه‌روی درب اتاق یغما ایستاد.
مچش را بالا گرفت و نگاهی به صفحه بزرگ و گرد ساعتش انداخت.
چند ضربه آرام به در نواخت و قدمی عقب رفت.
دست‌هایش را در جیب شلوارش فرو کرد و به در زل زد.
انتظارش که طولانی شد، لبش را به دندان گرفت و دوباره در زد، این بار محکم‌تر و طولانی‌تر.
وقتی خبری نشد، با فکر به اینکه یغما حمام است، عقب گرد کرد، خواست قدمی جلو بگذ

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۷ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۷۶ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.