باتلاق به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت هفتم
زمان ارسال : ۳۱۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
با قیافهای عنق و اخمو از ماشین پیاده شد و به سمت هایپر رفت بعد از یک خرید حسابی راه خانه را پیش گرفت.
حین گاز زدن به سیبش، روی کاناپه یاسی رنگ لم داد و لپ تابش را روشن کرد، همان لحظه یلدا تماس گرفت.
لبخندی زد و تماس را باز کرد:
...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
..
00شت 🤣قاراشمیش شد