باتلاق به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت ششم
زمان ارسال : ۳۱۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
در خانه را باز کرد و بیتوجه به نگاه خیره و هیز همسایه روبهروییاش داخل رفت.
نگاهی به سوئیت کوچکش انداخت و آه کشید، خانه از تنهایی پر شده بود.
همونطور که کیفش را روی زمین میکشید، سلانه سلانه به طرف اتاقش رفت و روی تخت ولو شد.
...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مجید
00گیرایی دارد