گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت نوزده :
همگی پا به خانه گذاشتند. ولی در همان بدو ورود، خشکشان زد.
روی تکتکِ دیوارهای خانه بار رنگ قرمز و درشت نوشته شده بود قاتل!
گرهی کوری میان دو ابروی کیانی شکل گرفت. چشم از دیوار روبهرو گرفت و نگاهش روی زمین چرخید؛ خانه به شکا وحشتناکی ریخت و پاش بود. این دیگر شلختگی نبود، آنجا واقعاً یک درگیری اتفاق افتاده بود. لکههای خون را میشد روی جایجای خانه دید.
میز عسلی شکسته بو
مطالعهی این پارت حدودا ۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۳۷۲ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.