پارت بیست

زمان ارسال : ۳۳۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

لگد دیگری نثارش کرد و درحالی که نفس نفس زنان، عرق روی پیشانی‌اش را پاک می‌کرد غرید: حرف بزن! رها کجاست؟

شهرام خونی که داخل دهنش پر شده بود را با سرفه بیرون پاچید و خیره به قیافه‌ی کبود جاوید، تیکه تیکه لب زد: تو... تو رو می‌شناسم. همون... همو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.