فاضلاب شیرین به قلم نسترن قره داغی
پارت بیست
زمان ارسال : ۳۳۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
لگد دیگری نثارش کرد و درحالی که نفس نفس زنان، عرق روی پیشانیاش را پاک میکرد غرید: حرف بزن! رها کجاست؟
شهرام خونی که داخل دهنش پر شده بود را با سرفه بیرون پاچید و خیره به قیافهی کبود جاوید، تیکه تیکه لب زد: تو... تو رو میشناسم. همون... همو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
کیمیا
00مرسی❤ ❤واقعا پارت ها تا الان عالی بود مخصوصا پارت۱۸ که یه دفعه رفت ۸سال بعد جالب بود نحوه پرش زمان ومعلومه که داستان تازه شروع شده و قراره کلی ماجرا داشته باشیم واین سامان افخمی بدجور قراره دردسر بشه